من، تو، او
من، تو، او
*سالهاي آخر دبيرستان بود*
*بايد آماده ميشديم براي ساختن آينده*
*من بايد بيشتر درس ميخواندم دنبال کلاسهاي تقويتي بودم*
*تو تحصيل در دانشگاههاي خارج از کشور برايت آيندهي بهتري را رقم ميزد*
*او اما نه انگيزه داشت نه پول، درس را رها کرد و دنبال کار ميگشت*
*روزنا مه چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت*
*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبوليهاي کنکور جستجو کنم*
*تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود*
*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکسهاي روزنامه آن را به کناري
انداختي*
*او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه*
*براي اولين بار بود در زندگياش که اين همه به او توجه شده بود** !!!!*
*چند سال گذشت*
*وقت گرفتن نتايج بود*
*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهيام بودم*
*تو ميخواستي با مدرک پزشکيات برگردي همان آرزوي ديرينهي پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود*
*وقت قضاوت بود*
*جامعهي ما هميشه قضاوت مي کند*
*من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند*
*تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند*
*زندگي ادامه دارد*
*هيچ وقت پايان نمي گيرد*
*من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است**!!!*
*تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*
*من , تو , او*
*هيچگاه در کنار هم نبوديم*
*هيچگاه يکديگر را نشناختيم*
*اما من و تو اگر به جاي او بوديم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*
*هر روز از كنار مردمانی می گذريم كه يا من اند يا تو و يا او*
*و بهراستی نه موفقيتهای من بهتمامی از آن من است و نه تقصيرهای او* *همگي از آن او*
*بايد آماده ميشديم براي ساختن آينده*
*من بايد بيشتر درس ميخواندم دنبال کلاسهاي تقويتي بودم*
*تو تحصيل در دانشگاههاي خارج از کشور برايت آيندهي بهتري را رقم ميزد*
*او اما نه انگيزه داشت نه پول، درس را رها کرد و دنبال کار ميگشت*
*روزنا مه چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت*
*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبوليهاي کنکور جستجو کنم*
*تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود*
*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکسهاي روزنامه آن را به کناري
انداختي*
*او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه*
*براي اولين بار بود در زندگياش که اين همه به او توجه شده بود** !!!!*
*چند سال گذشت*
*وقت گرفتن نتايج بود*
*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهيام بودم*
*تو ميخواستي با مدرک پزشکيات برگردي همان آرزوي ديرينهي پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود*
*وقت قضاوت بود*
*جامعهي ما هميشه قضاوت مي کند*
*من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند*
*تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند*
*زندگي ادامه دارد*
*هيچ وقت پايان نمي گيرد*
*من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است**!!!*
*تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*
*من , تو , او*
*هيچگاه در کنار هم نبوديم*
*هيچگاه يکديگر را نشناختيم*
*اما من و تو اگر به جاي او بوديم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*
*هر روز از كنار مردمانی می گذريم كه يا من اند يا تو و يا او*
*و بهراستی نه موفقيتهای من بهتمامی از آن من است و نه تقصيرهای او* *همگي از آن او*
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۸/۰۲ ساعت 8:54 توسط موحد صادقیان
|
وبلاگ انجمن برنامه ریزی و تحلیل سیستمها اولین وبلاگ تخصصی رشته صنایع سیرجان می باشد که حاوی نکات روز مهندسی صنایع است. این انجمن از سال 1381 کار خود را آغاز نموده است و یکی از بهترین انجمنهای علمی استان کرمان می باشد.