تفکر سیستمی
در مجموعه درسهای تفکر سیستمی در متمم، برای ما مهم است که شما به جزئیات حساس باشید و تفاوت دیدگاهها و نگرشها را مد نظر قرار دهید.
اما از سوی دیگر، بسیار مهم است که در دام بحثهای غیرسازنده گرفتار نشویم و بتوانیم با عبور از آنها، به یادگیری بخشهای کاربردی و مهم نگرش سیستمی مشغول شویم.
بنابراین به جای تلاش برای ارائهی یک تعریف جامع و مانع از سیستم و تفکر سیستمی، صرفاً برخی از ویژگیهای مهم سیستمها که اکثر نویسندگان و تحلیلگران بر روی آنها اتفاقنظر دارند را با هم مرور میکنیم:
سیستم از اجزای متعدد تشکیل میشود.
اجزای سیستم با یکدیگر در ارتباط و تعامل هستند.
برای سیستمها میتوان رفتار تعریف کرد. با حذف هر یک از اجزای سیستم، رفتار کلی سیستم تغییر میکند.
معمولاً برای سیستم یک مرز تعریف میشود.
برای بسیاری از سیستمها میتوان هدف تعریف کرد.
سیستمها را میتوان به دو دستهی باز و بسته تقسیم کرد.
در ادامه، هر یک از نکات بالا را با جزئیات بیشتر بررسی میکنیم.
به عبارت دیگر یک قطعه را به تنهایی به عنوان یک سیستم در نظر نمیگیریم.
وقتی دو یا چند المان در کنار یکدیگر قرار میگیرند و مجموعهی آنها – از دید ما – هویت پیدا میکند میتوانیم بگوییم یک سیستم به وجود آمده است.
یکی از مهمترین ویژگیهای یک سیستم این است که اجزای آن با هم تعامل دارند و بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند.
هر یک از اجزای یک سیستم را که انتخاب کنید، میتوانید تشخیص دهید که بر روی کدامیک اجزای سیستم تأثیر میگذارد.
همچنین با بررسی سیستم میتوانید بگویید که آن جزء خود از چه بخشهایی از سیستم اثر میپذیرد.
تا وقتی تعامل وجود ندارد صرفاً یک مجموعه داریم و نه یک سیستم.
بسیاری از شرکتها و سازمانها، مجموعهای از دپارتمانها هستند نه یک سیستم سازمانی.
شاید این توضیحات برای شما بحث مهارت کار تیمی را تداعی کند.
میدانید که یکی از بحثهای رایج در کار تیمی، بررسی تفاوت تیم و گروه است.
اگر بخواهیم از ادبیات سیستمی استفاده کنیم میتوانیم بگوییم گروه، تیمی است که تعامل و تأثیرگذاری میان اعضای آن حذف شده است.
یا بالعکس میتوانیم بگوییم یک گروه از انسانها را وقتی میتوانیم به یک تیم تبدیل کنیم که با یکدیگر تعامل داشته باشند و بر روی کار یکدیگر تاثیر بگذارند و از یکدیگر تأثیر بپذیرند.
وقتی اجزای سیستم با هم تعامل دارند و بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند، به تدریج چیزی به نام رفتار سیستم به وجود میآید و پدیدار میشود.
این رفتار، چیزی فراتر از ویژگیها یا تغییرات یک بخش خاص است و از ترکیبِ تعامل همهی اجزا تشکیل میشود.

تقریباً هر سیستمی که انتخاب کنید و در موردش حرف بزنید، مرز (Border) هم دارد؛ مگر اینکه بخواهید تمام عالم هستی را به عنوان یک سیستم بگیرید.
مرز سیستم یک واقعیت بیرونی نیست. بلکه ما انسانها مرزها را تعریف میکنیم.
ممکن است پدر یک خانواده، مرزهای سیستم خانوادهی خود را، چاردیواری خانه تعیین کند و به فرزندان خود هم بیاموزد که آنچه بیرون از این خانه میبینید محیط است و چنین شود که فرزندان، وقتی زبالهها را از خانه بیرون بردند، احساس میکنند «مشکل زبالهها، در سیستم خانواده حل شده است».
چنین است که شاید در برخی مجتمعها دیده باشید که ساکنان برای تزیینات خانهی خود، بی حد و حصر هزینه میکنند اما برای گلکاری حیاط، حاضر به پرداخت کمترین هزینه نیستند.
خانوادهی دیگری را هم ممکن است بیابید که مرزهای سیستم خود را مرزهای استان خود بداند و یا مرزهای سیاسی کشور خود یا کرهی زمین.
بسیاری از راهحلهای غیرسیستمی از آنجا ناشی میشوند که ما مرزهای سیستم خود را بسیار محدود تعریف میکنیم.
دقت کنید که نگفتهایم برای همهی سیستمها باید هدف تعریف شود و سیستم حتماً باید هدف داشته باشد.

با همین استدلال (و استدلالهای مشابه) کسانی که نظریه سیستمها را به شکل عام میخوانند و دنبال میکنند، ترجیح میدهند این مورد را به عنوان یکی از ویژگیهای یک سیستم مطرح نکنند.
اما برای کسانی مثل ما که در متمم تفکر سیستمی را برای استفاده در درسهای مدیریت و اقتصاد میخوانند و میآموزند، مناسبتر است هدف و هدفمندی را هم به عنوان یک ویژگی سیستم در نظر بگیریم و فرض کنیم بر بسیاری از سیستمها میتوان یک یا چند هدف تعریف کرد.
ما اگر میگوییم سازمان را میتوان یک سیستم در نظر گرفت و بعد میخواهیم به عنوان تحلیلگر سیستمی در مورد موفق بودن یا نبودن سازمان صحبت کنیم، باید این موفقیت را در مقایسه با یک یا چند هدف بسنجیم.
همچنان وقتی سیاستگذاران در اقتصاد کشور از اصلاح سیستم اقتصادی سخن میگویند، باید محور و معیار و هدفی برای سیستم اقتصادی وجود داشته باشد تا بتوان از هدف آن حرف زد.
بنابراین معمولاً در تحلیل سیستمها در درسهای اقتصاد و مدیریت (بر خلاف نظریه عمومی سیستمها)، از هدف سیستم صحبت میشود.
البته همه میدانیم که این ما هستیم که به عنوان تحلیلگر و ناظر برای سیستم هدف تعریف میکنیم.
بعضی سیستم ها با دنیای اطراف خود در ارتباط هستند و یک سیستم باز را شکل میدهند.
در حالی که ممکن است سیستم هایی را ببینیم که بسته هستند و هیچ رابطهای با دنیای اطراف خود ندارند.
از نظر تئوری، تنها سیستم بستهی واقعی کلِ جهان است که دیگر چیزی در بیرون آن نیست که با آن تعامل داشته باشد و سایر سیستمها همگی به نوعی سیستم باز محسوب میشوند.
اما وقتی در تحلیل سیستمها از اصطلاح سیستم بسته صحبت میکنیم منظورمان سیستمی است که تعامل آن با محیط، اندک است؛ یا اینکه ما تصمیم گرفتهایم از تعاملات آن با محیط صرفنظر کنیم.

معادل کلمه سیستم در زبان فارسی
واژهی انگلیسی سیستم (System) در میان فارسیزبانان یک معادل مشخص پیدا نکرده است.
هر یک از ما بسته به نیاز و ترجیحات و سلیقهی خود، از واژهی متفاوتی استفاده میکنیم:
خود واژهی سیستم قطعاً یکی از معادلهایی است که به جای واژهی انگلیسی System به کار میبریم. حتی تعبیرهای سیستماتیک و سیستمی هم امروزه در میان فارسیزبانان رواج دارد.
در گذشته استفاده از واژهی عربیِ جهاز هم میان فارسیزبانان رواج داشت. حتماً شما هم اصطلاحِ جهازِ هاضمه را شنیدهاید. البته دقیقتر است که جهاز را معادل دستگاه در نظر بگیریم. چنانکه هنوز هم واژهی تجهیزات از همین خانواده بین ما رواج دارد.
اصطلاح عربیِ نظام هم در زبان فارسی، برابر با System در نظر گرفته میشود. تعبیرهای نظام بانکی و نظام اقتصادی و نظام اجتماعی دقیقاً معادل سیستم بانکی و سیستم اقتصادی و سیستم اجتماعی هستند.
در سالهای اخیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهی فارسیِ سامانه را هم برابر با سیستمپیشنهاد کرده است که اتفاقاً در بسیاری از نوشتهها و گفتهها – خصوصاً متنهای رسمی دولتی – رواج یافته است.
به هر حال چون همهی واژهها و ترکیبهای فوق در نوشتار و گفتار فارسی بهکار میروند، مناسب است که همهی آنها را در خاطر داشته باشیم.
در عین حال به نظر میرسد چون با واژههای سامانه و نظام و جهاز همچنان نمیتوان صفتهایی ساده و روان، همارز با سیستمی و سیستماتیک ایجاد کرد، همچنان سیستم و ترکیبهای آن در زبان فارسی باقی بمانند و استفاده شوند.
وبلاگ انجمن برنامه ریزی و تحلیل سیستمها اولین وبلاگ تخصصی رشته صنایع سیرجان می باشد که حاوی نکات روز مهندسی صنایع است. این انجمن از سال 1381 کار خود را آغاز نموده است و یکی از بهترین انجمنهای علمی استان کرمان می باشد.